دیوید ای بنکس می نویسد که نیروهای بازار شهرها را به سمت یک برداشت سطحی و اینستاگرام پسند از اصالت سوق می دهند که همه جا را شبیه به هم می کند. با مازستا همراه باشید تا جزییاتی از تاثیر اینستاگرام بر معماری را در اختیارتان قرار دهیم.
تاثیر اینستاگرام بر معماری
اگر از زمان شیوع بیماری همه گیر کرونا دوباره سفر کردن را شروع کرده اید، ممکن است متوجه چیزی ناراحت کننده شده باشید. حتی شاید شما هم قبل از دوران قرنطینه و پاندمی آن را شناسایی کرده باشید. همه جا یکسان به نظر می رسد، حتی وقتی هر شهر بیشتر از همیشه اعلام می کند که منحصر به فرد و متفاوت است. شهرها و محله ها خود را به محصولات منحصر به فرد قابل پیش بینی معرفی می کنند. هیچ چیز خیلی جسورانه ای نیست.
«این شهر به طور فزاینده ای به عنوان پشتوانه و پس زمینه برای زندگی در اینستاگرام در نظر گرفته می شود»
اینها تنها تعدادی از عناصر اصیل شهر، سومین و آخرین حرکت توسعه شهری است. و درست مانند جنبش شهری زیبا و جنبش شهر کارآمد که قبل از آن وجود داشت، شهر اصیل تأثیری ماندگار بر منظر شهری خواهد گذاشت.
شهر معتبر «The city authentic» نامی است که من برای همگرایی تکنیکهای بازاریابیِ صعودی و توسعه اقتصادی میگذارم که از محبوبیت زندگی شهری برای سرمایهگذاری مجدد در شهرها و شهرهایی که مدتها نادیده گرفته شدهاند، استفاده میکند. در حالی که شهر زیبا از بخار و فولاد برای ساختن تئاترها و موزههای شگفتانگیز استفاده میکرد، و شهر کارآمد از قدرت کامپیوتر و کدهای منطقهبندی برای برنامهریزی بزرگراهها و بخشهای فرعی بهره میبرد، شهر معتبر از رسانههای اجتماعی و تلفنهای هوشمند برای احیای مرکز شهرها و جذب سرمایههای جدید استفاده میکند.
شهر معتبر جهانی است، اما تا حد زیادی متعلق به شهرهای کوچک و متوسط پسا صنعتی در کشورهای ثروتمند است. محله استاکبریج ادینبورگ، مملو از بارهای مد روز و فروشگاه های دستفروشی مدرن، نمونه خوبی است. شهرهای کوچک ایتالیا قدمی فراتر برداشتهاند و به هتلهای توزیعشده آلبرگو با امکاناتی پراکنده در سراسر شهر تبدیل شدهاند. و در نزدیکی من، در ایالت نیویورک، شهرهایی که قبلاً در منسوجات و تولیدات سنگین تخصص داشتند، مشغول جذب رستورانها، بارها، و مکانهای کنسرت هستند تا به توسعهدهندگان بازیهای ویدیویی و مهندسان بیوتکنولوژی که در اطراف کار میکنند سرگرم شوند.
در هر مورد، تاریخ و جغرافیا بستهبندی میشوند و به عنوان چیزی فروخته میشوند که میتوان آن را خیلی سطحی تجربه کرد و در تلفن همراهتان از آن فضا استفاده کرد. از دکوراسیون داخلی تا هنر عمومی، شهر به طور فزاینده ای به عنوان پشتوانه و پس زمینه ای برای زندگی در اینستاگرام در نظر گرفته می شود.
چرا این نوع توسعه خاص مورد نظر است؟ آجرها و تیرهای در معرض دید، امکانات رفاهی سفارشی، و تمرکز بر تاریخ محلی که باعث جریان یافتن پول کمک مالی و بازدید ۲۰ ساله ها می شود چیست؟
پاسخ به این سؤالات در تلاقی روندهای فرهنگی محبوب قرن بیست و یکم و اقتصاد سیاسی پساصنعتی نهفته است: بازار و شرکت ها کمترین آمادگی را برای ارئه تجربیات در ظاهر معتبر و نزدیک به این سلایق دارند و این مشکل دقیقا به خاطر نحوه شکل گیری این سلایق است.
«در همین حال مکان هایی که به واسطه فرهنگ جدید ساخته و آزمایش می شود در حال از بین رفتن هستند»
تبلیغات الگوریتمی و زنجیره های تامین به موقع، فرهنگ مادی ما را به مجموعه ای پست مدرن از نمادها و سبک های بازیافتی دهه های قبل تبدیل کرده است. این در اوایل سال 2011 قابل تشخیص بود، زمانی که کرت اندرسون در Vanity Fair نوشت: «گذشته یک کشور خارجی است، اما گذشته نزدیک – دهه 00، 90، حتی بسیاری از دهه 80 – تقریباً شبیه به امروز است.»
این اتفاق برای معماری هم می افتد. از آنجایی که افزایش قیمت زمین به بودجه های توسعه آسیب می رساند، معماران و مهندسان به دنبال یک کیت قطعات در دسترس جهانی برای پوشاندن قطعات پنج بر یک خود شدند. معماری بومی منطقهای ممکن است عمداً در برخی از پیشرفتهای سطح بالا به کار گرفته شود، اما مصالح ساختمانی پیشفرض از بازار بینالمللی قطعات مهندسی شده استخراج میشود که فقط نیاز به تطبیق جزئی با ویژگیهای سایت دارد.
در همین حال مکان هایی که فرهنگ جدید ساخته و آزمایش می شود در حال از بین رفتن هستند. به طور معمول، متهورانهترین، مبتکرانهترین هنر و فرهنگ از حاشیههایی سرچشمه میگیرد که اجاره ارزان در محیطهای شهری امکان آزمایش آن و سپس تعامل با فضاهای داخلی شهرها را فراهم می کند.
اما اکنون که منافع صنایع مالی، بیمه و املاک و مستغلات (FIRE) تقریباً در همه شهرهای بزرگ جایگزین تولید شده است، اجاره بها در حال افزایش است. این نه تنها به این معنی است که تعداد بیشتری از آمریکاییها بیش از هر زمان دیگری بار اجارهنشینی دارند، بلکه حتی افراد مرفه و متحرک نیز متوجه میشوند که زندگی راحت در شهر همیشه دور از دسترس است.
شهر معتبر ممکن است ارزشمندترین آثار معماری شهرها را حفظ کند. من از دیدن ویکتوریاییهای زیبا و سنگهای قهوهای باشکوهی که از توپ ویرانی نجات یافته و به ساختمانهای زیبا و مفید بازسازی شدهاند، احساس آرامش میکنم. اما آنچه در داخل آنها می گذرد برای همه غیر از جدیدترین افراد و پردرآمدترین ساکنان شهر من قابل دسترس نیست.
این خیلی منصفانه به نظر نمی رسد، و مطمئناً راه پایداری برای ساختن اقتصاد نیست. جایگزینی صنایع FIRE با اقتصاد برابرتر و اتحادیهای باید به عنوان مسیری امیدوارکننده برای توسعه شهرهای بهتر شناخته شود.
« آنچه ما را متمایز می کند تبدیل به کالا می شود، تا زمانی که دیگر چیزی باقی نماند»
در مورد محیط ساخته شده، این یک موضوع جهانی است که علیرغم تهدید احتمالی فاجعه آب و هوایی در برابر تغییرات ناگهانی مقاومت می کند. اغلب گفته میشود که پایدارترین ساختمان، ساختمانی است که قبلاً ساخته شده است، و بنابراین اصلاحات در تأمین مالی که مشوق و کمک به پرداخت هزینه استفاده مجدد و نوسازی در ساختوسازهای سبز است، استقبال میشود. در غیر این صورت، تنها ثروتمندترین شرکت ها و خانواده ها باقی خواهند ماند تا میراث معماری ما را حفظ کنند. و هنگامی که آنها بازسازی شدند، باید مقرون به صرفه بمانند، و بنابراین کنترل اجاره و مالکیت عمومی زمین باید در نظر گرفته شوند.
اما در مورد ساخت و ساز جدید چه باید کرد؟ چگونه میتوانیم مکانهایی بسازیم که دوباره احساس معنا کنند؟ منتقد معماری کیت واگنر به طور متقاعدکننده ای در دو جبهه استدلال کرده است: اول اینکه اتحادیه سازی شرکت های معماری می تواند آنچه را که ساخته می شود و تحت چه شرایطی تغییر دهد. با دادن صدای جمعی به بخش وسیع تری از حرفه معماری، این احتمال وجود دارد که بدترین افراط در معماری بومی کاهش یابد و اخلاق متواضعانه تر و انسانی تر ظاهر شود.
دوم، از آنجایی که ما خواستار یک محیط ساخته شده بهتر هستیم، باید مراقب باشیم که به سمت اخلاق گرایی زیبایی شناختی لغزش نکنیم. یعنی ما نباید به «اعتقاد به اینکه یک زیبایی شناسی ذاتاً بهتر یا درست تر از دیگری است» اعتبار قائل شویم. از آنجایی که انگیزهها در توسعه املاک و مستغلات بسیار ناهموار است، برخی از پروژههای دارای مسئولیت اجتماعی کمترین بودجه را دارند و بنابراین اگر آنچه در داخل میگذرد برای جامعه خوب است، باید از ساختمانهای بدون الهام بگذریم.
اشتباه نکنید، من چیزهای زیادی را دوست دارم که هنوز هم می توانم از عهده مخارج آنها برآیم – بازار کشاورزان را نمی توان شکست داد، چند مکان موسیقی جدید وجود دارد که صحنه ای عالی را ایجاد می کند، و من یک رستوران مورد علاقه جدید دارم که پنیر خرد شده درست می کند.
اما هیچ چیز مانع از اتفاق افتادن سوهو یا ویلیامزبورگ در اینجا نیست. در واقع، همه نشانه هایی وجود دارد که نشان می دهد ما به سمت همان سرنوشت می رویم. آنچه ما را متمایز می کند تا زمانی که چیزی جز شعب بانک ها و فروشگاه های زنجیره ای در زیر کاندوهای لوکس باقی نماند، کالا سازی می شود.
دیوید ای بنکس، مدرس بخش جغرافیا و برنامه ریزی در دانشگاه آلبانی، SUNY و مدیر برنامه «مطالعات جهانی شدن» است. اولین کتاب او «شهر معتبر: چگونه اقتصاد توجه، شهرهای آمریکا را می سازد» توسط انتشارات دانشگاه کالیفرنیا منتشر شده است.