شاید تا به حال برای شما هم سوال شده باشد یک اثر معماری با چه مشخصههایی را یک اثر معماری «کپی» یا «غیر اورجینال» تلقی میکنند؟ مرز این بین الهام گرفتن و اقتباس کردن با کپی کردن کجاست؟ یا کپی کردن همیشه یک نتیجه نامناسب و بیارزش دارد؟
اصالت در معاری چگونه تجلی پیدا میکند؟
اگر ذهن شما هم با چنین سوالاتی مواجه شده و به دنبال جواب آن هستید مقاله «اصالت (اورجینالیتی) و معماری» از آقای «کامران افشار نادری» میتواند به بسیاری از این پرسشها پاسخ دهد. با مازستا همراه باشید.
همچنین لازم به ذکر است این مقاله در شماره 80 مجله معمار به چاپ رسیده و موجود است.
بیشتر ما تخم مرغهای شکلاتی کیندر را میشناسیم. کیندر را کارخانه ایتالیایی Ferrero تولید میکند. طعم و کیفیت این شکلات برتری خاصی نسبت به هزاران شکلات شیرین موجود ندارد، حتی قیمت آن هم قابل رقابت با محصولات مشابه نیست. اما جالب اینجاست که کیندر پرفروشترین تخم مرغ شکلاتی دنیا است و در تمام دنیا به جز آمریکا عرضه میشود1. علت موفقیت کیندر ایده اوریجینال آن است. فِرّرو به جای کیفیت شکلات، هدایای درون آن را مورد توجه قرار داده. این هدایا اسباب بازیهای کوچک پلاستیکی هستند که هرکدام براساس یک ایده بدیع به وجود آمده و باعث شده اند تخم مرغهای کیندر از انواع مشابه که حتی جوایزی گران قیمت دارند، طرفدار بیشتری داشته باشد.
ساختن تخم مرغ شکلاتی از جهاتی بی شباهت به کار معماری نیست. بسیاری ممکن است فکر کنند معماری به استفاده از مصالح خوب، تامین نیازها و ارضای سلیقه شخصی کارفرما ختم میشود. این مانند آن است که کسی تخممرغ شکلاتی خوشمزه با مواد اولیه خوب تهیه کند، در حالی که ایده اوریجینال مثل جایزهای است که در دل محصول قرار گرفته و ارزش آن را دو چندان میکند. بنابراین تخصص و مهارت در تولید یک محصول به تنهایی کافی نیست. داشتن ایده مهم است.
چندی پیش هدیهای عجیب دریافت کردم: یک تابلو نقاشی که در آن به جای رنگ از پرهای الوان پرندگان استفاده شده بود. تاکنون چنین چیزی ندیده بودم و میتوان گفت ایده ایجاد یک تابلو با استفاده از پر نادرتر از تابلوهای رنگ روغنی است که در اغلب نمایشگاههای آثار هنری دیده میشود: تلاش فیزیکی و فکری فراوان برای تولید یک کار مبتذل.
کار اوریجینال در هنر و معماری نیازمند چارچوب فرمالی برای تحقق اثر است. ایده اوریجینال نیازمند چارچوبی متناسب است وگرنه به ابتذال کشیده می شود.
در فعالیت علمی محض هرگونه فکر ابداعی اوریجینال محسوب میشود و در خور توجه است ولی در هنرهای کاربردی، مفید بودن ایده اهمیت دارد. این مرز اوریجینالیتی و خلاقیت است. باید توجه کرد که هرگز پروژهای نبوده که تمامی جنبهها و اجزای آن نو و منحصر به فرد باشند، ولی بعضی از ایده های محوری یا بعضاً مسائل فرعی پروژه اوریجینال هستند.
به هر حال اوریجینال بودن یا به عبارتی انجام کاری که دیگران انجام ندادهاند یکی از تمایلات طبیعی بشر است. کار اوریجینال نخست مؤلف آن را اغنا میکند، اگر هم فریبی در کار باشد فقط برای کسب اعتبار اجتماعی یا امتیازات اقتصادی بدون تلاش است.
در سال ۱۸۵۸ چارلز داروین پاکتی را از شخصی به نام آلفرد والاس ساکن جزیره ای دور افتاده در شرق اندونزی دریافت کرد. او یک طبیعت شناس و بیولوژیست بریتانیایی بود که با فروش نمونههای گیاهان و جانوران به محققان غربی درآمد اندکی کسب میکرد. داروین در گذشته چندبار با والاس در این خصوص نامه نگاری کرده بود و انتظار داشت در بسته پستی نمونههای مورد نظر خود را پیدا کند. بسته حاوی یک رساله ۲۰ صفحهای به قلم والاس بود. در این رساله والاس نظریه تکامل بر اساس انتخاب طبیعی، یعنی همان موضوعی را که داروین ۲۰ سال عمر خود را صرف آن کرده بود و در شرف انتشار بود، به طور کامل توضیح داده بود. در نامه، والاس از داروین خواسته بود مطلب را به دست چارلز لیل، زمین شناس معروف و دوست داروین برساند، والاس در نقطهای بسیار دور از اروپا و انگلستان زندگی میکرد و با توجه به دشواری ارتباطات، داروین میتوانست نامه او را از بین ببرد و رساله خود را در مدت کوتاهی منتشر کند تا تمامی حق تألیف این نظریه بزرگ را به خود اختصاص دهد. اگرچه داروین از این ماجرا به شدت متأثر شده بود ولی نامه والاس را همان روز به شخص مورد نظر تحویل داد. تلاشها و پذیرش سختیهای پژوهش از طرف والاس و داروین نشان دهنده اهمیت اوریجینالیتی برای خود مؤلف است؛ خواه این اثر پژوهشی علمی باشد خواه یک اثر هنری.
در زمینه معماری نیز بسیاری از مشتریان علاقمند به داشتن پروژهای شاخص و اوریجینال هستند ولی با سوءاستفاده از علاقه طراح به کار خود، هزینه های این کار را به عهده طراح میگذارند. همه میدانند هزینه تولید یک پروتوتایپ برای یک شرکت بسیار بیشتر از ساخت محصول است، و اینکه ارزش کار نقاش به قیمت بوم و رنگ یا مزد ساعت کار هنرمند نیست ولی چون نوبت به معمار میرسد مسائل فرق میکند. پدید آوردن یک اثر معماری منحصر به فرد سازوکاری بسیار متفاوت میخواهد و بیشتر به یک کار پژوهشی میماند تا یک کار تولیدی. البته اوریجینال بودن به شخصیت افراد بستگی دارد، بعضی از آن هراس دارند و برخی دیگر به استقبال آن میروند. بسیاری از مردم عادی فکر میکنند این حیله طراحان برای جلب نظر مشتریان و در نهایت کسب شهرت است و از طرف دیگر طراحان زیادی ترجیح میدهند سراغ الگوها و راهحلهای آزموده و جا افتاده بروند. بعضی هم فکر میکنند کار اوریجینال به معنی تقلید از کارهای خاص و اوریجینال است که این طرز تلقی در دنیای معماری بسیار رواج دارد.
ارسطو میگوید: «اگر مردی مرد است به خاطر این است که در شکل مرد ظاهر شده است و لاجرم مرد سومی باید وجود داشته باشد که توضیح دهد چگونه مرد و شکل مرد هر دو متعلق به موضوع مرد هستند.» در مورد شناسایی کار اوریجینال نیز تنها راه، مقایسۀ کار با دیگر آثار موجود معماری است و این مقایسه را سرانجامی نیست. باید توجه کرد که هیچ کار اوریجینالی منحصر به فرد و تمام و کمال نو نیست بلکه اصالت آن در بعضی از ویژگیهای اثر دیده میشود. به گفتۀ اسحاق نیوتن:«توانستم دورتر را ببینم زیرا روی شانه غولها ایستاده بودم».
فرانک گهری که به عنوان اوریجینالترین معمار عصر حاضر شناخته شده، کاملاً متکی بر زیباییشناسی و ساختار نقاشیهای پراگ و مجسمههای بوچونی و دیگر آثار هنرهای تجسمی نیمۀ اول قرن بیستم است. معمار ناگزیر از الهام و یاد گرفتن از دیگران است آنچه اهمیت دارد نحوه ایجاد ارتباط با آثار دیگران است.
اغلب مردم آهنگ «I shot the sheriff» که در اصل متعلق به باب مارلی خواننده ضد نژاد پرستی جاماکایی است را میشناسند اریک کلپتن در سال 1974، یعنی یک سال پس از انتشار اثر باب مارلی، این آهنگ را به صورتی جدید اجرا کرد. اجرای کلپتن بسیار موفقتر از باب مارلی و به گفته بسیاری از منتقدان موسیقی بهتر از اجرای اصلی بود و بنابراین حقوقدانان موسیقی برای این کار کلپتن حق تألیف قائل شدند.
اگر هنرمندی در مسیر کار حرفه ای خود گاه به دلایلی مشخص از کار دیگران نسخهبرداری یا حتی تقلید کند ولی این تقلید در فرآیند هنری او تأثیری سازنده داشته باشد، تقلید مولّد ارزش، و بنابراین صحیح تلقی میشود.
ون گوگ در طول زندگی خود دست کم ۳۰ تابلو کپی ترسیم کرده که بسیاری از روی کارهای میله، نقاش فرانسوی، بوده. در این آثار تنها وجه تمایز ون گوگ نحوۀ خاص قلم زدن او است که منحصر به فرد است. در برخی از دیگر آثار کپی ون گوگ حتی شیوۀ قلم زدن نیز مختص او نیست. این تابلوها به هر حال ارزش بسیار زیادی دارند، زیرا متعلق به ون گوگ هستند و در زندگی هنری او مکان خاصی دارند.
بخشی از ارزش یک اثر اوریجینال به دلیل سندیت تاریخی آن و حتی به خاطر وجود بازار آثار اوریجینال است. روزی هنگام قدم زدن در مسیری در جنوب ایتالیا به سنگ کوچکی برخوردم که در لحظه اول فقط شکل آن که کمی با سنگهای طبیعی کوهستان متفاوت بود، نظرم را جلب کرد. با کمی دقت متوجه نوشتههای لاتین روی سنگ شدم و کمی بعد فهمیدم این سنگ از دسته نشانههای اندازهگذاری مسافت مسیرهای کاروانی رم باستان است. از لحظهای که به اصالت آن سنگ پی بردم طور دیگری به آن نگاه کردم و حتی جرئت نمیکردم آن را لمس کنم.
این گونه سنگ نوشتهها به هیچ وجه منحصر به فرد نیستند و رومیهای باستان صدها بلکه هزاران سنگ از این نوع را در مسیرهای خود قرار می داده اند. در اینجا ارزش اصالت در درجه اول به دلیل وجود ماده تاریخی و دوم به خاطر سندیت آن است. توجه بازارهای مهم آثار هنری به آثار هر چند کپی ون گوگ نیز تا حدی به خاطر سندیت تاریخی و تعلق آن به ون گوگ و نه اهمیت سبکشناسی کار است. در ضمن ارزش سنگی از این نوع در مقایسه با دیگر سنگهای مشابه و آنهایی که احتمالا در موزه هستند، سنجیده میشود. در اینجا ایدۀ «سنگ اندازهگیری مسافت» معیاری است برای درک ارزش سنگهایی از این دست که به تعداد زیاد موجودند.
هنگامی که از حیوان نژاد اصیل سخنی به میان میآید منظور ارتباط آن با الگوی نژادی مورد بحث است، فلان اسب از نژاد اصیل تازی است، یعنی الگوی ذهنی ما از اسب تازی به ما اجازه میدهد میزان اصالت حیوان را تشخیص دهیم. این روشی است که برای ارزشیابی سازهای اصیل، مثلا تار شاهرخ یا یحیی به کار میرود. در این نوع ارزیابی، ارزشهای کیفی، تاریخی و تجاری تواماً مطرح هستند.
طبیعی است در این نوع ارزشگذاری اصیل بودن مهمتر از اصالت (اوریجینالیتی) است و با همین منطق میتوان بسیاری از آثار معماری را بررسی کرد. برخی از متفکران معتقدند هیچ اثر هنری خود به خود متولد نمیشود بلکه از کار پیشینیان سرچشمه میگیرد و منشأ همه هنرها به طبیعت باز میگردد. بنابراین چیزی به نام اصالت وجود ندارد و به جای آن بهتر است اصل بودن را ملاک ارزیابی قرار داد. اصل بودن به مفهوم تعلق یک اثر به شرایط مکانی و زمانی است که اثر در آن متولد شده و هنرمند کسی است که توانسته تعبیر شخصی خود را از آن شرایط ارائه کند. کپی، اثری است که بدون توجه به این ظرف تاریخی از مکان اصلی خود جدا شده و به صورت نامرتبطی با واقعیت در جای دیگری به کار رفته. به نظر نگارنده، کاری اوریجینال نامیده میشود که عناصری نو در آن حضور دارند، این عناصر نقشی ساختاری در اثر جدید دارند و وجود آنها حاوی ارزشی فرهنگی، علمی یا هنری است. طبیعی است اصالت درجات مختلفی دارد. برخی از کارها بیشتر و بعضی دیگر کمتر اوریجینال هستند.
در هر حرفه و رشتهای همواره دو گروه ممتاز وجود دارند: آنهایی که سعی میکنند قواعد را به بهترین نحو به کار بگیرند و آنهایی که سعی میکنند قواعد جدیدی به وجود بیاورند. گروه اول پزشکان حاذق، مهندسان ماهر و نویسندگان کتابهای پرفروش، و حرفهایهایی از این دست هستند و گروه دوم علمداران علم و فرهنگ.
گروه دوم در هنرهای غیر کاربردی مثل نقاشی، مجسمه سازی، موسیقی و سینما جایگاه ویژهای دارند. فیلم «جدایی نادر از سیمین» در دو سال اخیر بیش از ۵۰ جایزه را به خود اختصاص داده، بیش از صدها فیلم هالیوودی که از نظر صنعت سینما سالها جلوتر از سینمای ماست.
در هنرهای کاربردی و خصوصاً معماری وضعیت پیچیدهتر است. در سینما ضعف فنی قابل تحملتر از معماری است، زیرا فیلم استفاده عملی خاصی ندارد. در رشته معماری، اوریجینال بودن به معنی کنار گذاشتن روشها و پارادایمهای رایج، و اغلب به این معنی است که معمار باید از تجربه به دست آمده طی سالها بلکه قرنها در یک زمینۀ خاص صرف نظر و با اتکا به استعداد و تلاش خود چیزی جدید را جایگزین کند. در پروژههای اوریجینال، احتمال وجود معایب قابل توجه را نباید دست کم گرفت. نمای بسیار خاص و منحصر به فرد مؤسسۀ جهان عرب در پاریس اثر ژان نوول به دلیل سر و صدای غیر قابل تحمل باز و بسته شدن هزاران دیافراگم حساس به نور مورد انتقاد شدید قرار گرفت. دانشگاه MIT در سال ۲۰۰۷ علیه فرانک گهری به خاطر ضعفهای فنی شدید بنای stata center در محوطه دانشگاه به دادگاه شکایت کرد. از معماران بزرگ دیگری، مثل فرانک لوید رایت، نورمن فاستر، میس و ندرروهه و وینولی نیز از بابت مواردی مشابه کارفرمایان شکایت کردهاند. هرگز پیش نیامده معماری از بابت نداشتن ایدهای نو مؤاخذه شود. مشکل معماری اوریجینال، ورای مسائل فنی، سرپیچی از قواعد رایج است و هر چه کار اصیلتر باشد این تخلف شدیدتر و آزاردهندهتر است. زیباییشناسی یک مسئله روبنایی و به همین جهت پایدارتر از مسائل زیربنایی بشر است. به رغم همۀ تحولات مهم تاریخی، اقتصادی، علمی، تکنولوژی و اجتماعی که در چهار هزار سال اخیر اتفاق افتاده، رقص محلی به همان شکلی است که روی سفالینههای قبل از تاریخ نقش بسته. بدن رقصندگانی که دست به دست یکدیگر میدهند فرم زیگ زاگ نماد آب را تشکیل می دهد که مرتبط با آیینهای ماقبل تاریخ و ستایش الهه باروری است این فرم روی سفالینههای نواحی غربی ایران شوش و سیلک مشاهده میشود. هنر باید تأثیرگذار و بنابراین تکاندهنده باشد. هر اثر اوریجینال حاوی نقدی بر آثار متقدمان است، و برای پیش رفتن نیاز به فاصلهگیری و بنابراین مخالفت با هنر رایج دارد.
هنگامی که وارد دانشگاه شدم روش رایج و معیارهای ارزشی همه مدرن بودند و زمانی که دانشگاه را ترک کردم کسی جرئت نداشت از چارلز مور، پائولو پورتوگزی، رابرت ونتوری و مایکل گریوز انتقاد کند.
نکته عجیب در مورد معماران پست مدرن این بود که برای آنان اوریجینال بودن به معنی فقدان اوریجینالیتی بود. اما نقد نو بودن و خلاقیت به هر قیمت، به بنبست رسید و مدرن متأخر شکل گرفت. به طور کلی میتوان نتیجه گرفت که اوریجینال بودن اساساً با نو بودن متفاوت است. نکته اصلی آن در قاعدهشکنی و نقد رادیکال شرایط موجود است، حتی به قیمت بازگشت به دوران گذشته.
نکته دیگر اینکه هنرها و معماری عناصر به عاریه گرفته را در متن و شرایطی جدید قرار میدهند و بدین ترتیب موجب میشوند ارزشهای جدیدی از آن عناصر عاریهای حاصل شوند. لیکتناشتین برای نقاشیهای خود از بریده مجلات مصور کاریکاتوری استفاده میکرد. او آنها را عینا دهها بار بزرگ میکرد به صورتی که حتی نقطههای ترام چاپ نیز آنقدر بزرگ میشدند که به راحتی قابل شمارش بودند. او میگفت کار من خلق چیزی جدید نیست، من فقط نظم جدیدی برای آنچه موجود است پیشنهاد میکنم. او در واقع تصاویر شناخته شده را در اندازه و کادر جدیدی قرار میداد و همین کاملا اوریجینال و منحصر به فرد بود: تصاویری که جنبه روایتی داشتند بیانی تأثیرگذار و دراماتیک پیدا میکردند.
تا اینجا در خصوص اصالت و تأثیر گرفتن از عوامل خارجی گفتیم و به طور کلی مطرح کردیم هر اثر اوریجینال میتواند تا حدی از آثار دیگر متأثر باشد. این تعریف در شرایطی که طراح از آثار خود نسخهبرداری کند بسیار پیچیدهتر است و تشخیص مرز صواب و ناصواب آن دشوارتر. در آغاز دهه ۹۰ در دفتر رنتسو پیانو کار میکردم مدتی وظیفه من پیشبرد طرح یک ساختمان به شکل حبابی شیشهای بر فراز بام کارخانه قدیمی فیات در شهر تورین بود. چند سال بعد رنتسو پیانو مشابه همان حباب را داخل مجموعه اکسپو در بندر جنوا ساخت. حباب اول یک سالن VIP برای جلسات بسیار ویژه و مرتبط با باند فرود هلیکوپتر بود و حباب دوم یک اکوسیستم کوچک برای گیاهان و پرندگان مناطق حارهّ. در اکسپو جنوا فرم حباب برای کاربری جدید مناسب بود ولی به نظر میرسید علت اصلی تکرار فرم حبابی این بود که کارفرما حاضر نبود حقالزحمه مناسبی برای یک طرح اوریجینال بپردازد.
پروژه موزه یهود اثر لیبسکیند در سال ۱۹۹۹ به پایان رسید. اغلب ما گفتگوهای مفصل او را در خصوص ارتباط فرم خاص ساختمان با موضوع و محتوای موزه از بر هستیم. در سال ۲۰۰۷ لیبسکیند موزۀ دیگری در تورنتو طراحی کرد. این پروژه نیز از نظر مورفولوژی شباهتی انکارناپذیر با پروژه قبل داشت. این شباهت با موزۀ فلیکس در شمال آلمان بسیار قویتر بود. به نظر میرسد لیبسکیند در آغاز از طریق پژوهش و آزمایش به خلق پروژهای در نوع خود منحصر به فرد رسیده و سپس به دلیل علاقه به فرم آن و تمایل به کشف پتانسیلهای این خانواده جدید فرمهای زیگ زاگ و متقاطع، چند بار از آن استفاده کرده. اصولا چه در علوم و تکنولوژی چه در معماری و هنرها، مقاطع کار اوریجینال و تکمیل و پردازش به صورت متناوب قرار میگیرند.
صنایع ژیلت در سال ۱۹۹۸ تیغ ریشتراش Mach3 را به بازار عرضه کرد و برای این کار ۷۵۰ میلیون دلار برای تحقیق و ثبت نزدیک به ۳۰ اختراع جدید مرتبط با این محصول هزینه کرد. ریشتراشهای بعدی Fusion power, Fusion و Progilde همه مشتقات و تکمیل کننده ایده Mach3 هستند. پس از هر ایده اوریجینال به دورهای برای تثبیت و تکامل آن نیاز است. این دوره آنقدر پیش میرود که دیگر راهی برای تکامل وجود نداشته باشد یا ایده آغازین منسوخ شده باشد. آنگاه به ایده نو و اوریجینالی نیاز است که هنر را از حالت سکون خارج کند و تعادلی جدید به وجود آورد.