“ایدههای جدید باید از ساختمانهای قدیمی استفاده کنند”، این جمله را جین جیکوبز در نخستین کتاب خود به نام “مرگ و زندگی شهرهای بزرگ آمریکا” اظهار کرد و با استفاده از ساختارهای موجود به عنوان وسیلهای برای القاء تغییر مثبت و ترویج محیطهای شهری گوناگون حمایت کرد. درج فعالیتهای جدید در چارچوب موجود به عنوان یک ویژگی تعریفکنندهای از معماری معاصر به شمار میآید، زیرا نیاز به جایگزینهای پایدار برای ساختن مجدد ساختمانها به شدت فوریتر میشود. از دیدگاه شهری، استفاده دوباره تطابقی ارزشمند برای زندهکردن شهرهای پساصنعتی است، که تراکم ایجاد میکند و از گسترش شهری منعکس و یا به شهرهای کوچک کمک میکند تا ساختار شهری خود را بازتعریف کنند.
با کاهش میانگین عمر ساختمانها در جهان توسعهیافته به 70 سال و حتی کاهش آن به 30 سال در ژاپن، یک انتظار ذاتی برای قدیمی شدن وجود دارد که باید به دلایل زیستمحیطی مورد سوال قرار گیرد. با انتظار بیش از 2.5 میلیارد نفر از جمعیت کل جهان که تا سال 2050 در مناطق شهری زندگی میکنند، در پسزمینه نگرانیهای اقلیمی و میزان مصرف نامتعادل منابع، شهرها باید استراتژیهایی برای بهرهگیری بهینه از زیرساخت و ساختمانهای موجود پیدا کنند. در سالهای اخیر، استفاده دوباره با رویکرد شرکتهای معتبر مانند MVRDV، Herzog و De Meuron یا Heatherwck Studio که این استراتژی را از طریق پروژههای مختلف حمایت میکنند تبدیل به یک امر متداول شده. در این راستا، کارل الفانته، تخمین زده است که در چند دهه آینده، تعداد پروژههای استفاده دوباره دو برابر ساختهای جدید خواهد بود.
در یک مصاحبه، وینی ماس ضرورت استفاده دوباره را به این شکل بررسی کرد: “زیرا از نظر اقتصادی-زیست محیطی – استفاده از زمین، انرژی، زیرساخت موجود – بهتر است محیطهای چگالتری داشته باشیم تا ادامه گسترش حومهنشینی. اگر بخواهید شهرهای موجود را چگالتر کنید، باید با محیطهای ساختهشده موجود برخورد کنید.” ساختمانهای موجود یک منبع برای رشد هستند، و با معرفی عناصر جدید، مکانهای کمکاربرد میتوانند نقطهای از چگالی اجتماعی شوند.
در این مفهوم، طراحی Heuvelkwartier از MVRDV یک مرکز فرهنگی جذاب در اندهوون را با تبدیل و گسترش ساختمانهای موجود از یک مرکز خرید قدیمی شکل میدهد. به طور مشابه، اخیراً EFFEKT برنده یک مسابقه شد تا یک بلوک شهری که قبلاً توسط دفتر و چاپخانه ای در کیل، آلمان اشغال میشد، باز طراحی کند. این پروژه قرار است با تزریق برنامههای جدید در داخل ساختارهای موجود و گسترش جرم ساخته شده، بازآفرینی مرکز شهر را راهاندازی کند و یک مقصد فرهنگی جدید ایجاد کند. هر دو مورد گفته شده، هنوز به مرحله ساخت نرسیدهاند، اما استفاده دوباره تطبیقی به مقیاس یک بلوک شهری پایه بازآفرینی شهری است.
مقاوم سازی در مناظر پسا صنعتی
اصلیترین ساختمانهای صنعتی در اطراف شهرها ساخته شدند و اکثراً به واسطهی گسترش شهرها، در محیط شهری غرق شدهاند. این زمینهای صنعتی و معماری ماشین محور آنها یک فرصت مهم برای رشد شهرها به صورت داخلی هستند. این ساختمانها بر پایه یک چارچوب قوی و انعطافپذیر ساخته شدهاند که مقیاس و هویت برجستهای دارد و این موارد دلایلی برای استفاده تطبیقی فراهم میکنند. تحول مناطق صنعتی در دهه ۱۹۷۰ با تبدیل مناطقی مانند سوهو در نیویورک شروع شد و در دهه ۱۹۹۰، به ویژه در اروپای غربی، با گذار از جامعه صنعتی به جامعه اطلاعاتی، اهمیت زیادی پیدا کرد.
با تبدیل شدن استفاده مجدد تطبیقی به یکی از اجزای اصلی معماری معاصر، این موضوع نیاز به کاوش بیشتر در سطوح مختلف دارد، از دیدگاه شهرسازی گرفته تا روششناسی طراحی، تا جنبههای فنی مربوط به سازههای منسوخ. در سطح شهری، این پدیده فرصتی را برای اختراع مجدد محیط ساخته شده از طریق فرآیند لایهبندی و آرایش فراهم میکند که منجر به شهرهای متنوعتر و غنیتر از نظر معماری میشود.