مناظر شهری معاصر نسبت به نمونههای اولیه خود بسیار متفاوت است و میزبان زندگی شهری در فضاهای داخلی گسترده مانند هتلهای بزرگ، مراکز خرید و مراکز حمل و نقل(فرودگاه، ایستگاه قطار، ایستگاههای مترو) است. دهلیزهای سر به فلک کشیده و مراکز تجمعی وسیع اکنون بخشی عادی از تجربه شهری ما هستند که امکان فعالیت عمومی “در داخل فضا” را فراهم میکند. شهر، فضاهای داخلی و شهرسازی اغلب در انتهای طیف فضایی در نظر گرفته میشوند و معماری به عنوان میانجی بین این دو عمل میکند. اهمیت روزافزون “شهرسازی داخلی”; در عملکرد محیط ساخته شده این سوال را میطلبد – چگونه میتوان شهرها را از درون به بیرون تعبیر کرد؟ با مازستا همراه باشید.
پدیده افزایش فضای شهری داخلی – که به عنوان شهرسازی داخلی نامیده می شود – نشان میدهد که چگونه شهرنشینی فراتر از مرزهای خارجی شهر گسترش مییابد تا بر طراحی و پویایی تأثیر بگذارد. فضاهای داخلی، به ویژه فضاهای داخلی عمومی، این مفهوم را در بر میگیرند. عناصر ضروری زندگی شهری هستند که به طراحی در حال تغییر شهرها شکل میدهند و منعکس کننده آن هستند. کنار هم قرار گرفتن فضاهای داخلی و محیط شهری، شیوههای سنتی فضایی را به چالش می کشد. فضای داخلی شهری فراتر از مفاهیم متعارف فضاهای عمومی و خصوصی است که در آن فضاهای داخلی به عنوان بخشی از ‘قلمرو عمومی’ به اهمیت روزافزون فضاهای داخلی در تقویت فعالیتهای عمومی و تعامل اجتماعی اشاره دارد.
ریشههایهای شهرسازی داخلی به آثار جان پورتمن در دهه 1960 و 70 آمریکا برمیگردد. ساختمانهای پورتمن، مانند Hyatt Regency در آتلانتا و مرکز رنسانس در دیترویت، به عنوان راه حلهایی برای بحرانهای پیش روی مراکز شهری ظاهر میشوند. آتریوم با طراحی دایرهای و محصور خود، نمادی از تغییر پارادایم در فلسفه معماری و شهرسازی است. تحت نفوذ پورتمن، لابیهای هتل به فضاهای جمعی تحت کنترل آب و هوا تبدیل شدند و مهمانان و بازدیدکنندگان را تشویق میکردند ساعتهای طولانی را در آن فضا سپری کنند. بسیاری از شهرنشینان ابراز ناراحتی کردند و استدلال کردند که این مناطق سرپوشیده وسیع یک جزیره مصنوعی و محصور تشکیل داده است، که ساکنان را از بیرون رفتن و درگیر شدن در زندگی خیابانی شهری منصرف میکند.
هدف پورتمن این نبود که ساختمانها را از زندگی در فضای باز جدا کند، بلکه به عنوان یک ریه شهری خدمت کرد. برای رفع تراکم محلههای شلوغ و مرکز شهر، او دهلیزهای رفیع را به عنوان قلب شهر تصور کرد که انرژی خود را به بقیه شهر منتقل میکند. مدل او یک رابطه متقابل بین فضای عمومی داخلی و خارجی را پیشنهاد میکند، جایی که زندگی شهری به طور یکپارچه بین هر دو قلمرو جریان دارد.
شهرسازی داخلی با گذشت زمان قابل توجهتر خواهد شد. کیوریتور برندان کورمیر(Curator Brendan Cormier) در مقاله خود(Some Notes Towards an Interior Archipelago)، بیان می کند: «۹۰ درصد از زندگی ما در داخل می گذرد. زندگی شهری یک امر داخلی است. تغییرات سبک زندگی در طول نسلها، همراه با تمایل به اجتناب از شرایط آبوهوایی خاص، به عنوان کاتالیزور برای حفظ شهرنشینی داخلی عمل میکند. این پدیده به طور گسترده در شهرهایی با آبوهوایی شدید، مانند غذاخوریهای 24 ساعته تورنتو، کتابخانهها و فضاهای اجتماعی تحت مدیریت شهر مشاهده میشود. هجوم شهروندان شهرهای گرمسیری به سمت «فضاهای عمومی» دارای تهویه مطبوع فضاهایی مانند مراکز خرید و تئاتر رخ خواهد داد.
در زمانی که فضاهای داخلی به نمادی از مناظر شهری تبدیل شدهاند، نگرانیهایی در مورد اصالت زندگی عمومی یک شهر پدیدار شده است. بیشتر فضاهای داخلی شهری متعلق به نهادهای خصوصی یا مشارکت عمومی-خصوصی است. به طور کلی، فضای داخلی عمومی به عنوان فضاهای غیر دموکراتیک و انحصاری در نظر گرفته میشود. این امر سؤالاتی را در مورد دسترسی، حقوق شهروندی و حضانت جمعی از مناطق داخلی شهری ایجاد میکند.
مردم به طور فزایندهای زمان بیشتری را در داخل خانه سپری میکنند، چه به دلیل تهدید بیماریهای عفونی و چه به دلیل تأثیرات فزاینده تغییرات آبوهوایی. نیاز مبرمی به پرداختن به مسائل طراحی در مقیاس بزرگتر وجود دارد که توسط پدیدههایی مانند فضای داخلی شهرسازی آشکار شده است. در حال حاضر برای حوزه طراحی داخلی، توجه به دغدغههای شهرنشینی، زیستپذیری و برابری در ایجاد فضاهای داخلی عمومی بسیار مهم است.