قرن بیستم نشاندهنده یک تغییر قطعی در زمینه معماری بود، زیرا جنبش مدرنیسم از سبکهای ساختمانی سنتی کنارهگیری کرد و به آزمایش و نوآوری رویآورد. با کمک مواد و فناوریهای جدید، این دورهها یک لحظه حیاتی در تاریخ معماری را نمایان میکنند، زیرا شهرها و سبکهای ساختمانی با نرخ بیسابقهای تکامل یافتند. ساختارهایی که امروزه هنوز به عنوان شاهد بر این دوران وجود دارند، با این حال، به سن صد ساله نزدیک شدهاند. در حالی که اصول عملکردگرایانه اغلب انعطافپذیری فضاهای داخلی آنها را محدود میکنند. با توجه به اینکه آنها اغلب جایگاههای مرکزی در داخل شهر را دارند، فشار برای تخریب این ساختمانها و بازتوسعه کامل منطقه در حال افزایش است. با دنیای معماری مازستا همراه باشید تا جزییاتی از نجات یک ساختمان را در اختیارتان قرار دهیم و تصاویری را در این زمینه ارائه خواهیم کرد.
نجات یک ساختمان
ساختمانهای میراث مدرن اغلب به عنوان ساختمانهای سختگیر و هم زمان آیندهنگار و قدیمی تلقی میشوند و با استانداردهای مدرن برای بهرهوری انرژی و راحتی سازگار نیستند. علاوه بر این، این ساختمانها در موقعیت واسطهای قرار دارند: اغلب به اندازه کافی که به عنوان مجسمه در نظر گرفته شوند قدیمی نیستند، اما به اندازه کافی جدید نیستند تا به عنوان مفید برای شهر شناخته شوند. تمام این دلایل به فشار برای تخریب کمک میکنند، با وجود دانش درونگرایی که “ساختمان پایدارتر، کسی است که از قبل وجود دارد.”
روند معمول پیش از تخریب به کمک چنین رویکردی اندکی به مقابله با این ذهنیت کمک میکند. این روند با هدف تضمین یک فرآیند تخریب ایمن اعمال میشود و به طور اصلی بر جنبههای سطحی مانند شرایط فیزیکی ساختمان تمرکز دارد، از ارزش درونی، ویژگیهای نامشهود و داستانهای تاریخی که در ساختار این ساختمانها تنظیم شدهاند، غفلت میکند. امکان و امکانپذیری بازسازی و سازگارسازی ساختمانها با استانداردهای مدرن هم به ندرت مورد ارزیابی قرار میگیرد، زیرا هدف اصلی اسناد ایجاد شده جانب دارانه و بر پایهی تخریب ساختمانهاست و نه باز استفاده از آن. با این حال، با اینحال مخالفانی هم هستند، هم از سوی معماران و هم از بخشی از عموم مردم، که خواهان یک فرآیند انتخاب دقیقتر و باز استفادهی ساختمانها هستند.
درک پتانسیل ساختارهای موجود
گزینه بازسازی و سازگارسازی ساختمانها دارای مزایای چندگانه است. علاوه بر اطمینان از ادامه هویت فرهنگی محل، این گزینه انرژی و موادی که قبلاً مصرف شدهاند را نگه داشته و نیاز به مصرف منابع جدید را محدود میکند، که در اکثر موارد آن را به پایدارترین گزینه تبدیل میکند. این مفهوم به نام ” انرژی خاکستری” شناخته میشود که به جمع تمام انرژی مورد نیاز برای تولید یک محصول اشاره دارد. انرژی اولیه مصرف شده در طول زندگی ساختمان به میزان قابل توجهی از کل مصرف انرژی ساختمان را تشکیل میدهد، که موادی مانند بتن مقدار قابل ملاحظهای از CO2 مورد نیاز برای تولید را تشکیل میدهد. اما ساختمانهای سفت بتنی دارای مزایایی برای بازسازی هستند، زیرا ساختار آنها میتواند با مداخلات اصلی سازگار باشد که آنها را برای بازسازی آماده میکند.
آن لاکاتون :
“ساختمانهای موجود، مواد ساختمانی جدید فردا هستند. ارزشگذاری از آنچه وجود دارد، نگرشی محافظه کارانه نیست، بلکه یک روش (غالباً فراموش شده) برای ادامه و ثروتمندسازی است. این بر اساس یک فلسفه مراقبت است و اغلب به لحاظ اقتصادی مسئولانهتر است. ”
نمونههایی از سیلوها و انبارهای سیمانی که بازطراحی داشتهاند نشان میدهند که خلاقیت و آزادی طراحی میتواند از ساختارهای موجود نشأت بگیرد. بین سالهای 1973 تا 1975، ریکاردو بوفیل یک کارخانه سیمان قدیمی را به لا فابریکا تبدیل کرد، یک مجموعه برای زندگی و کار که یکی از مشهورترین پروژههای او شد. یک پروژه تبدیل مشابه بین سالهای 1977 تا 1986 در سائوپائولو توسط معمار لینا بو باردی انجام شد، که به فابریکا دا پومپیا منجر شد، یک پروژه نمونه از تبدیل پس از صنعت و یک نمونه برجسته از معماری بروتالیستی. در زمانهای اخیر، تبدیل گرن سایلو کیپتاون به موزه هنر معاصر آفریقا توسط استودیو توماس هدریک بهطور دوباره کیفیت و پیچیدگی فضاها را که از ادغام و بازاستفاده از ساختارهای موجود نشأت گرفته است، به روشنی نشان میدهد.